• وبلاگ : اي عاشقان روي تو از ذره بيشتر!
  • يادداشت : ر م ض ا ن . . .
  • نظرات : 0 خصوصي ، 2 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام همسفر...

    گفته بودي : بنده ام! شيطان را هم بند كرده ام، بي بهانه بازگرد ...

    چه ميشد كه مرا بي غرور مي آفريدي تا در آغوش تو سركشي نكنم...

    گفته بودي: بازگرد، راه بازگشتت را آب و جارو مي كنم...

    چه مي شد غفلت را نمي آفريدي تا گمراهي ام را هديه نياورم...

    گفته بودي : مرا تنها دلخوشي ،عاشقيست ، ترا عاشقم ،اي بنده ام...

    مي دانم كه مي داني ،من هم ترا عاشقم ،اما رسمش را از ياد برده ام ...

    پرسيدم: راستي! راه خوان عفو و رحمتت از كدامين باديه ي روزگار مي گذرد؟!..

    و تو لبخند زدي و گفتي: كوير دلت...

    التماس يك خواستن براي يك بنده ي ناخواستني در اين ايام كه همه مي خواهند ... ياحق!