بي قرارم و کلافه ...از زمين و زمانه ...از خودم ...از محرمي که برايم بي توشه گذشت!شايد همان چند قطره اشکي که آن هم هزار و يک اما و اگر داشت!براي اين غريبه خاکي دعايي کنيد از سر مهرباني ...محتاجيم و گرفتار به دعاي بندگان خوبش ... ياحق!