ای عاشقان روی تو از ذره بیشتر!
یا رب الحسین ! ریگ باد آورده ای راباد برد ...
توی سفر چند جا حضور حضرت زهرا(س) بدجوری احساس می شه... انقدر که آدم ناخودآگاه احترام می ذاره و سلام می کنه ...
یکیش یه خونه توی کوفه ست . خونه ی حضرت علی(ع) جای عجیب و سنگینیه ... وارد می شی : یک فضای کوچیک و دورتادور اتاق ها : اتاق حسنین ، محل عبادت حضرت زینب ، محل عبادت ام البنین ، چاه آب و ... می رسی به یک راهرو که در انتهاش محلی که بالاش نوشته شده : محل شهادت حضرت علی (ع) . یک طرف نوشته محل نشستن امام حسن (ع) بالای سر حضرت موقع شهادت و یک طرف محل نشستن امام حسین (ع) و محل غسل و کفن و... هیچ جا ننوشته محل حضور حضرت فاطمه (س). اصلا حضرت زهرا هیچ وقت توی این خونه نبوده . ولی یه حسی آدمو وادار می کنه بهشون سلام کنه . انگار که اونجا باشن ... انگار که همین حالا اونجا ایستادن و دارن به آدمهایی که دارن توی مصیبت آقا بال بال می زنن سلام می کنن ... اونجا.. نمی شه زیاد ایستاد . نمی شه زیاد توقف کرد . همه زود بیرون می آن ...
...
توی کربلا هم دوجا آدم حضورحضرت فاطمه (س) رو عمیقا حس می کنه : کف العباس و ... قتلگاه ...
...
...
...
نمی شه نوشت ... نه راجع به کف العباس و نه قتلگاه.
حتی نمی شه دید . آدم ناخود آگاه چشماشو می بنده و انگار یه حجابی روی دلش می افته. انگار که صاحبخونه می دونه مصیبت چقدر عظیمه و نمی خواد مهموناش جون بدن ... نمی ذارن بفهمی ... ببینی ...یه جوری که وقتی بر می گردی و مرور می کنی بیشتر فریاد می زنی تا اونجا ... کربلا ... جای عجیبیه . کربلا... کربلاست .
نوشته های دیوار در ۱۳۸۶/۰۳/۰۹ و ساعت 15:59
Design By : Pichak |