سفارش تبلیغ
صبا ویژن






















ای عاشقان روی تو از ذره بیشتر!

به نامت ...

دوباره سفره ات هوای پهن شدن دارد و دوباره دعوتم می کنی...
به خود خود خود «بهشت». بهشتی که حق من نیست.

دوباره هوای افتتاح گرم می شود.
دوباره سر قرآن کوچکم شلوغ می شود.
سحر می شود ... افطار می شود ... سحر می شود ...
دوباره شبهای قدر... احیا.......


سلام خدا! من برگشتم.
بعد از یک سال چرخیدن دور خودم دوباره برگشتم سر سفره ات .
حالم خوب نیست اما خوب می شوم وقتی که صاحبخانه ی مهمانی تو باشی.
سلام خدا!!
شب قدر پارسال کربلا خواستم. پروازم دادی تا کربلا .
حالا من ریگ باد آورده ای هستم ... دلتنگ ... دلتنگ ... دلتنگ ...
سلام خدا!!!
من برگشتم. زمین در این یک سال بارها دور خودش گشت مثل من. و ماه در این یک سال بارها دور زمین گشت...
حقمان نبود. سلام ما را به ماه برسان و بگو ما شرمنده ایم.
سلام خدا ... نه اینکه به خودم برگشته باشم . شیطان را می گویند زنجیر کرده ای. آمدم بپرسم با نفسم چه کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

سلام خدا...
أللّهمّ إنّا نَرغَبُ إلَیکَ فی دولَةٍ کَریمة ...

آمین!


نوشته شده در چهارشنبه 86/6/21ساعت 10:2 عصر توسط دیوار نظرات ( ) | |

Design By : Pichak